بگفته نجم آبادی او به تدریج رهبر شیخیه اقلیت شد که سرانجام به جنبش سید علیمحمد باب پیوستند. اکثریت شیخیه پیرو محمدکریمخان کرمانی شدند و از پیروی سید علیمحمد باب خودداری کردند. در کربلا طاهره بعنوان نماینده رسمی بابیان درآمد و خود باب در بیش از یک نامه این نقش طاهره را تایید کرد. بگفته دنیس مک اون عملکرد طاهره در این نقش باعث برانگیختن سوظنها و دشمنیهایی علیه بابیان شد. همچنین در دوران فعالیت طاهره در کربلا انشقاق و جدایی بین پیروان باب در کربلا پیش آمد. از مهمترین آنها انشقاقی بود که بین طاهره و طرفدارانش از یک طرف و ملا احمد معلم حصاری و پیروانش از سوی دیگر بوجود آمد. ملا احمد دلیل مخالفتش را با طاهره، بدعتهای نادرستی عنوان میکرد که بگفته او توسط طاهره در تعالیم باب بوجود آمدهاست.
طاهره در منزل رشتی برای سه گروه، جلسات درس جداگانه تشکیل میداد. جلساتی که بر روی هر علاقمندی باز بود. کلاسهای که مخصوص مردان بابی بود و همچنین کلاسی که مخصوص زنان بابی بود. به علاوه اینها، طاهره جلساتی داشت که به خواص او تعلق داشت و در آنها تعالیم خاص شیخیه و بابیه را مطرح میکرد.
در سال ۱۸۴۶ طاهره برای مدت ۶ ماه به کاظمین رفت و در آنجا به تدریس پرداخت. موژان مومن گزارش میکند که او در این شهر به فتوای خود که بر اثر اجازه علیمحمد باب بود، گاهی در گرما روبنده از صورت بر میگرفتهاست.
با بازگشت طاهره به کربلا، شایعه بابی شدن وی نیز به گوش روحانیون شیعه رسید. علمای کربلا خواهان اخراج طاهره از شهر بودند. او در ماه محرم خشم علما را با پوشیدن تعمدی لباسهای شاد و ظاهر شدن بی نقاب به بهانه جشن تولد باب بر انگیخت. بنابراین گروهی به تحریک روحانیون کربلا به محل سکونت وی حمله کردند. حکومت ناچار به مداخله شد و ابتدا وی را در کربلا در حبس خانگی نگه داشت. سپس وی را به بغداد اعزام نمود طاهره سرانجام در اوایل سال ۱۸۴۷ میلادی در خانه شهاب الدین آلوسی، مفتی اهل سنت بغداد در حبس خانگی قرارگرفت.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:
,
توسط امیررضا و پوریا |